سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمرانیها میدانهاى مسابقت مردان است . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 86 خرداد 17 , ساعت 2:39 عصر
غروب دلگیری بود آدم از پشت پرده لرزان اشک آگاه با حسرت به عقب بهشت را می نگریست و مضطربانه به زیر پایش زمین خیره می ماند.
اندیشه ناک از سفر موهومی که در پیش داشت مدام زیر لب زمزمه می کرد که سایه طوبا و محفل انس را باز از کجا یابم ساغر و می ساقی غماز
را کی دوباره بدست آرم
یادش آمد دوشینه را سخت مست و مخمور بود از درد آن دردانه ساقی که به نجوا شنید :
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست پس محرم اسرار کجاست

لیست کل یادداشت های این وبلاگ